اینکه نمیخوایم مستقیم فروختن رو تجربه کنیم ، ترس از نتیجه فروش هست.
خیلی از اوقات فقط به خاطر اینکه نه نشنویم ، جلوی خودمون رو میگیریم و کاری که باید رو انجام نمیدیم.
هیچ آدم موفقی رو نمیتونید پیدا کنید که بدون اقدام کردن و بدون اقدام درست و به موقع ، تونسته باشه موفق بشه. موفق شدن در هر کاری ، نیاز به اقدام بدون ترس و به موقع داره.
اگر نتونید به موقع کاری رو که باید انجام بدید ، هیچ وقت به سمت موفقیت حرکت نمیکنید.
خیلی از فروشنده های اینترنتی ، خودشون رو راضی میکنن که “بابا من اصلا مال بازاریابی درونگرا هستم و قرار نیست که با مشتری ارتباط مستقیم بگیرم.
۱۰۰ درصد مطمئنم که وقتی یه فروشگاه اینترنتی با مشتری های مختلف ارتباط اینترنتی (راه دور) داشته باشه ، چه بخواد چه نخواد ، حتما با مشتریهاش ارتباط تلفنی میگیره. چون باید اونها رو پشتیبانی کنه.
بزرگترین نمونه کسب و کارهایی که به ظاهر فروش رودرو رو انجام نمیدادن ، بامیلو هست. که خیلی زودتر از اونچه که فکرش رو میکردیم شکست خورد. بامیلو یه فروشگاه اینترنتی و به ظاهر بدون ارتباط مستقیم با مشتری ها بود. و بزرگترین ایراد اونها ارتباط ضعیفشون با مشتری بود.
در دنیای امروز یه فروشنده باید با مشتریهاش ارتباط حسی داشته باشه. یعنی ارتباطی بگیره که احساس مشتری رو درک کنه و بتونه علاوه بر منطق (که نیازهای مشتری هست) احساس مشتری رو هم ببینه.
همه فروشنده های باتجربه که فروش رودرو با مشتری داشتن ، عقیده دارن که تا احساس مشتری رو درک نکنید نمیتونید فروش عالی رو تجربه کنید.
برای اینکه بتونیم درک درستی از احساسات مشتری داشته باشیم ، باید با اقدام عملی برای فروش مستقیم شروع کنیم. فروشی که در اون مشتری رو از نزدیک ببینیم و صداش رو خیلی واضح درک کنیم.
برای اینکه بتونید در روش های مختلف فروش تبدیل به یک فروشنده حرفه ای بشید ، حتما باید در اول راه ، فروش مستقیم رو تجربه کنید. میدونم که ترس از نه شنیدن همیشه با یک فروشنده همراه هست. مخصوصا وقتی که هدف خوبی برای کسب درآمد تعیین کرده باشید.
اما دقیقا نقطه اشتباه در اولین فروش همین هدفگذاری اشتباه هست. اگر هدف تون از اولین روزهای فروش کسب درآمد باشه کاملا راه رو اشتباه میروید. (مگر اینکه از نه شنیدن اصلا ترس نداشته باشید.)
اگر هدف اولیه تون کسب درآمد باشه ، ممکنه به خاطر نرسیدن به مبلغ مورد نظرتون ، اصلا هیچ وقت شروع به فورختن نمیکنید.
همیشه و برای همه کسانی که تازه شروع میکنن به یادگیری فروش (یا راه اندازی کسب و کار)
باید هدف از فروختن ، شکستن سد درونی باشه.
باید هدف از فروختن ، درک احساسات انواع مشتری باشه.
باید هدف از فروختن ، درک نیازهای مشتری و یکی کردن محصول با نیاز مشتری باشه.
کسب درآمد از کسب و کار ، قله زندگی شماست. اما اگر در بین راه فقط نگاه تون متمرکز به قله باشه ، سنگ ریز های زیر پاتون رو نمیبینید و دائما زمین میخورید. و همینطور لذتی از مسیر کسب و کار که همون رفع نیازهای منطقی و احساسی مشتری هست رو درک نمیکنید و از مسیر کسب و کارتون که هر روز براش وقت میذارید ، نمیبرید.
ما باید به سمت قله حرکت کنیم و باید همزمان ، حواسمون به مسیر راه باشه. هدف های اولیه ، گذر کردن از سنگ ریزههای شروع راه هست. سنگ ریزههای شروع راه همون درک نیاز مشتری و بررسی چندین چند باره محصول و یکی کردن نیاز مشتری با محصول تون هست. یا دیدن واکنش مشتری بعداز خرید کردن هست. یا وقت هایی که مناسب فروختن هست رو پیدا کنید. اینها و خیلی چیزهای زیادی هست که باید در اول راه یاد بگیرید.
بخش بزرگی از یاد گرفتن در راه فروختن ، با تجربه هست. خوندن کتاب های فروش دید خوبی برای پا گذاشتن در مسیر فروختن به ما میده. ولی هیچ کس فقط با خوندن کتاب یا یاد گرفتن تئوریات ، فروشنده خوبی نمیشه. مثل این میمونه که بخواید با خوندن خاطرات کوه نوردهای حرفهای ، یه شبه قله اورست رو فتح کنه.
مطمئنم که با هدفگذاری درست در مسیر فروختن میتونید به ترس های پنهان تون برای وارد شدن به یک کسب و کار درآمدزا غلبه کنید. و خیلی زودتر از اونچه که فکرش رو بکنید ، به درآمد عالی برسید.
به ترس هاتون غلبه کنید و دنیا رو فتح کنید ، دنیا از آن همه ماست.
با من در تماس باشید : اینجا کلیک یا لمس کنید و در تلگرام به من پیام بدید