آموزش فروش همگانی – چرا آموزش فروش برای هر کسی با هر کاری لازمه؟

آموزش فروش

آموزش فروش برای همه آدم های روی کره زمین؟

آموزش فروش برای همه ، بله درست خوندید لازمه که همه ما انسان ها فروش و فروختن رو یاد بگیریم. البته بخش های از فروش برای کسانی که کارشون مستقیما با فروختن و یا غیرمستقیم یا اصلا بی ربط هست متفاوته.

در اصل آموزش فروش مثل آموزش رانندگی هست که همه آدم ها باید اون رو بدونن. ولی یکی فقط برای رانندگی خودروی سواری ، یکی برای رانندگی کامیون و یکی هم برای رانندگی در پیست مسابقه اون رو یاد میگیره.

ولی به هر حال باید همه ما آدمها تا یه حدودی اصول فروش رو بلد باشیم. پس این مقاله رو بخونید و اولا بدونید که چرا؟ و دوما بدونید چطوری؟

آموزش فروش

داستان خودم

من به مدت ۱۰ سال در یک اداره دولتی کار کردم. روز اول با پست کاردان (پایین تر از کارشناس) کارم رو شروع کردم. چون اون موقع فقط مدرک کاردانی داشتم.

و از سال پنجم به بعد موفق شدم که یه مدیر باشم. جوانترین مدیر در کل کشور در اون اداره بزرگ.

من فروشنده خوبی توی اون اداره بودم. اشتباه برداشت نکنید، من محصولی رو نمی فروختم که به خاطرش پولی بگیرم.

من شخصیتم ، روابطم ، خدماتم و فکرم رو فروختم. به سازمانم ، به رییسم ، به همکارهام و به مردمی که توی اون اداره میومدن.

درآمد من حقوق ثابتی بود که از اداره دریافت میکردم. ولی در عوض فروختن چیزهایی که گفتم ، به جز درآمدم ، تونستم ارتقای خوبی در کارم بگیرم. و در مدت ۵ سال بشم جوان ترین مدیر در اون اداره در کل کشور. (توی اون اداره به هیچ کس زیر ۱۴ سال سابقه کاری ارتقا در سطح مدیر نمیدادن.)

من موفق شده بودم که فروشنده خوبی باشم و حقوق دوبرابری بگیرم.

رمز موفقیت من در شغل قبلی

در شغل قبلی یعنی کارمند دولتی بودن ، اکثر کارمندها با نارضایتی زیادی به سرکار میان. چون اعتقاد دارن که درآمد کافی ندارن. و حقوقشون به اندازه زحمتشون نیست.

برای همین هم معمولا با لباس های عالی به محل کار نمیان. اونها کت و شلوار می پوشن ولی به فکر رنگ تاثیرگذارش نیستن. به فکر ست بودنش و جنس پارچه ش هم نستن. یا خانوم ها که معمولا به فکر اضافه کردن طلا به دست هاشون هستن سعی نمیکنن تا با رنگ متفاوت مغنه شون آدم متفاوتی باشن.

اکثر همکارهای قبلی من با مردم برخورد آرام و مهربانی ندارن. چون معتقدن که مردم قدر کارشون رو نمیدونن.

اکثر همکارهای قبلی من با مدیران خودشون هم برخوردهای خوبی ندارن. نه اینکه برخورد تندی داشته باشن. ولی وقتی مدیر یه کار غیرمعمولی که هر روز انجام نمیدادن رو ازشون می خواستن ، فوری بهانه های زیادی میاوردن که این کارها جزء وظایف من نیست.

حالا تصور کنید که یه نفر مثل من با رعایت همین چندتا نکته ، تونسته بود که خیلی سریع دل همه رو مال خودش کنه. چه اتفاقی میافته وقتی دل همه رو مال خودت میکنی؟

دقیقا درسته اون وقته که روس خط شانس سوار میشی و با درخواست برای تبدیل به مدیر شدن در عرض ۵ سال موافقت میشه. اونم جایی که قانون مدیر شدن زیر ۱۴ سال رو قبول نمیکنه.

من هیچ پارتی یا پولی نداشتم که برای ارتقام استفاده کنم. نه در استخدامم و نه در ارتقام. پس این حرف ها رو کنار بذارین که حتما پارتی داشته و ….

آموزش فروش

تصمیم مخالف فروشنده ای که آموزش فروش دید

بعداز ۱۰ سال کار کردن در اون اداره در حالی که هنوز هم راه رشد و پیشرفت برای گرفتن پست معاونت و … رو داشتم ، یه تصمیم غیرمعمول گرفتم.

من تصمیم گرفتم که از اون اداره بیرون بیام. با اینکه می تونستم با دیدن آموزش فروش اصولی ، دوبرابر در کارم پیشرفت کنم. من یه بار اینکار رو کرده بودم ، پس باز هم می تونستم.

اما یه سال وقتی که عملکرد خودم رو بررسی میکردم (من همیشه اینکار رو میکنم ، هر شب ، هر صبح ، هر هفته ، هرماه و هر سال) ، دیدم که دیگه مثل روزهای قبل ، وقتی از خونه میزنم بیرون ، خیلی توجهی به لباس پوشیدنم ندارم. خیلی توجهی به ساعت رسیدنم ندارم. خیلی توجهی به کامل انجام دادن کارم ندارم.

من دیگه اون فروشنده موفق سابق نبودم. که بتونم دل همه رو ببرم.

من اینکار رو کردم …

پس شروع کردم درباره مطالب مختلف خوندن. و متوجه شدم که دلیل این رفتار من اینه که فکر میکنم رسالتم رو توی اون اداره انجام دادم. و جای من الان اینجا توی اداره نیست.

بلکه باید بتونم کارهایی که انجام دادم و نتیجه هایی که گرفتم رو برای همه بگم تا بقیه هم بتونن یه فروشنده خوب باشن. چه توی اداره و چه توی کسب و کارهای دیگه.

پس شروع کردم به مطالعه درباره منابع انسانی ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، رفتارهای سازمانی ، مدیریت سازمانی و در آخر رسیدم به فروش و فروشندگی.

میبینید من کتابهای زیادی در شاخه های زیادی خوندم تا بتونم داشته هام رو به بقیه منتقل کنم. و دست آخر رسیدم به آموزش فروش.

من تا قبل از رسیدن به آموزش فروش ، دقیقا نمیدونستم کارهایی که در اداره انجام میدادم ، اسمش فروش بوده. اما وقتی همه این مسیر مطالعاتی رو رفتم متوجه شدم که همه موفقیت های آدم ها وابسته به یادگرفتن فروش و آموزش فروش هست.

و اینجا بود که به طور قطعی از اون اداره جدا شدم تا فروشندگی و آموزش فروش اولین و مهمترین کاری باشه که انجام میدم.

آموزش فروش برای همه لازمه

اولین اصل از آموزش فروش اینه که بدونیم و مطمین باشیم که آموزش فروش برای همه آدمها لازمه. به این دلیل که وقتی یاد یگیریم که چطور خودمون ، خدمات و محصولاتمون رو بفروشیم ، قطعا در همه کاری و در همه لحظات زندگی (به جز وقتهایی که داریم تفریح میکنیم یا با خانواده هستیم) فروشنده بودن و رعایت نکات اون لازم و ضروریه.

تصور کنید که شما مدیر هستید و می خواید به یکی از دو کارمندتون ارتقا بدید.

  • نفر اول یه آدم کت و شلواری ، منظم ، شیک پوش ، هیچ وقت بدون کفش و با صندل دیده نمیشه ، وقت نماز در اداره اگر کاری نداشته باشه و بخواد وضو بگیره حتما آستین هاش رو مرتب میکنه و از سرویس میاد بیرون. همیشه لبخند به لبهاش هست. بسیار صبوره. موقعیت های عجله ای رو درک میکنه و با شما همکاری خوبی داره. و …

آموزش فروش

  • نفر دوم هم یه کت و شلواریه ولی خیلی شیک نمی پوشه و به ست بودن کت و شلوارش اهمیت نمیده. بیشتر اوقات با صندل و بدون کفش دیده میشه. وقت نماز حتی اگر کار واجبی داره کار رو رها میکنه (و مردم ناراضی میشن) و البته با دستهای خیس می چرخه.

معمولا فقط با یکی دوتا از همکارهای خاصش که صحبت میکنه لبخند می زنه. در موقعیت های حساس سعی میکنه که مسولیت کمتری قبول کنه. و البته با نارضاتی و …

شما به کدوم یکی از این همکارهاتون ارتقا میدید؟  من قطعا به همکار اول.

توصیه میکنم این کتاب ارزشمند رو حتما بخونید ، حتی اگر فعلا مدیر نیستید :  مدیریت بدون زور و اجبار 

آموزش فروش از کجا شروع میشه؟

همینکه درک کردیم که باید آموزش فروش رو بدونیم ، اولین قدم رو برداشتیم.

و دومین قدم یاد گرفتن اصول ظاهری فروش هست. رعایت این اصول برای همه آدم ها با هر کاری لازمه.

این توصیه جدی رو از من به یاد داشته باشید ، همیشه جوری در محل کار حاضر باشید و جوری در محل کار رفتار کنید که انگار در یک مجلس شیک و مهم دعوت شدید.

  • سعی کنید لباس های خیلی خوب تون رو در محل کار بپوشید.
  • سعی کنید دائم لبخند روی لبهاتون باشه.( خانوم ها همینکه میمیک صورتتون نشنونه لبخند داشته باشه کافیه.) یا حداقل صورتتون بشاش باشه.
  • سعی کنید هیچ وقت و به هیچ عنوان بدون کفش دیده نشید. (البته اگر توی عروسی با صندل میرید این یه چیز دیگه ست. خخخ)
  • سعی کنید با ادب و مهربان با سایرین صحبت کنید. همونطور که بهترین ددوستتون در یک جمع مهم صحبت میکنید.

اگر می خواهید که درباره اصول فروش بیشتر بدونید این صفحه رو ببینید : دوره غیرحضوری درس های طلایی فروش

و دیگه چه کارایی ؟

  • سعی کنید که اگر کاری خارج از توان شماست ، بابت انجام ندادنش به جای عذرخواهی و اظهار شرمندگی ، حداقل یه راهنمایی کوچیک انجام بدید. مخصوصا برای مشتری(یا ارباب رجوع) چون طرف مقابل شما به دنبال شنیدن ندامت شما نیست. بلکه به دنبال انجام کار خودش هست.
  • سعی کنید هر وقت که مدیرتون یه کار خارج از وظایف تون ازتون خواست با ذکر این نکته که این کار جزء وظایف شما نیست ولی به خاطر مدیرتون انجامش میدید ، هم به مدیرتون کمک کنید و هم توانای های خودتون رو نشون بدید. البته برای گفتن این حرف باید بدونید که با چه کسی ، چطوری باید حرف زد.
  • سعی کنید یه مقدار زودتر در محل کار حاضر باشید و یه مقدار دیرتر محل کار رو ترک کنید. (در حد ۲ دقیقه هم کافیه)
  • سعی کنید صمیمی و دوستانه رفتار کنید. همونطور که با دوستان تون رفتار میکنید. حتی با مدیران تون می تونید اینطور باشید و البته با رعایت ادب سازمانی. یعنی صمیمیت باعث از بین رفتن حد و حدود مدیر و کارمندی نشه و حرف های ساده ای که در خلوت دوستانتون میزنید رو به راحتی پیش مدیرتون نگید.
  • سعی کنید با مشتری (یا ارباب رجوع) هم صمیمی و دوستانه رفتار کنید و البته با ادب خاص محیط کارتون.
  • در همه حال سعی کنید خودتون باشید و برند شخصی خودتون رو داشته باشید. سعی کنید ادای کسی رو درنیارید.

آموزش فروش

  می خواید که بدونید در اولین فروش باید دقیقا چی به مشتری بگید یا اینکه چطور رفتار کنید ، این مقاله رو بخونید : 

اولین فروش چطوریه؟ – در اولین فروش چی باید بگم؟ چطور بگم؟ چکار کنم؟


پیشنهاد ویژه

فیلم سمینار فروش غیرمستقیم

اینجا رو کلیک کنید

اگر سوالی دارید از من بپرسید : @myintelBusiness

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.